منتشر شده در :
مقالات
مدیریت بهینه پروژه
نویسنده
فراز ونچرز
مدیریت بهینه پروژه:
در دنیای امروزی، مدیران و رهبران آیندهنگر به یک روش واحد برای مدیریت پروژه پایبند نیستند. آنها با روشهای مختلف مدیریت پروژه آشنا میشوند و یاد میگیرند که چگونه شیوههای مختلف را با هم ترکیب کنند تا هر آنچه را که پروژه میخواهد به درستی انجام دهند. انتخاب روش درست مدیریت پروژه مهم است، چراکه تعیین کننده نحوه کار ما میباشد و ساختارهایی را فراهم میکند که میتواند ما را به سمت موفقیت یا عدم موفقیت پروژه سوق بدهد.با توجه به این امر که همهی کسبوکارها و صنایع از یک روش برای مدیریت پروژه خود تبعیت نمیکنند، مهم است که برای انتخاب روش درست مدیریت پروژه، زمان و انرژی صرف شود. بنابراین در این مقاله قصد پرداختن به تعدادی از این روشها را داریم از جمله: رویکرد آبشاری( water fall) رویکرد افزایشی(Incremental) رویکرد تکرار شونده (Iterative) رویکرد چابک (Agile) 1- مدل آبشاری (Waterfall)، یکی از سنتی ترین روش های مدیریت پروژه یکی از روشهای مدیریت پروژه سنتی، Waterfall یا روش آبشاری است. مدل آبشاری یک رویکرد طراحی خطی و متوالی است که در آن پیشرفت در یک جهت به سمت پایین جریان مییابد،مانند یک آبشار.(تصویر اسلاید دوم نمایانگر این رویکرد است) این روش برای اولین بار در مقاله ای که در سال 1970 توسط وینستون دبلیو رویس نوشته شد معرفی شد و تاکید میکند که تنها زمانی میتوانید به مرحله بعدی بروید که فاز فعلی تکمیل شود. مدیریت پروژه آبشار یکی از قدیمیترین روشها است، اما هنوز توسط بسیاری از تیمهای توسعه استفاده میشود. در حالی که سبک آبشاری بسیار کندتر از همتایان خود است، اما میتواند برای کسانی که به دنبال ساختاری با قابلیت پیشبینی زیاد هستند، مفید باشد. متأسفانه،این سیستم ایرادات زیادی دارد، بهویژه اگر باگها در مراحل بعدی فرآیند شناسایی شوند، مراحل قبلی باید مجدداً بررسی شوند. مراحل به ترتیب زیر دنبال میشوند: سیستم و نرم افزار مورد نیاز تجزیه و تحلیل طراحی کدگذاری تست و ارزیابی بهره برداری 2- Incremental یا Iterative: در ادامه قصد داریم به بررسی و تعریف دو رویکرد دیگر از مبحث مدیریت پروژه یعنی Incremental و Iterative و تفاوتهای این دو روش با یکدیگر بپردازیم. رویکرد افزایشی(Incremental): در روش Incremental هدف توسعه یک محصول است اما به صورت مرحله به مرحله یا تکه تکه. به عبارت دیگر ما آخر کار را به صورت قطعی میدانیم (همانند تصویر اول ) پس نسبت به دانش اولیه و کامل، در حال تکمیل قسمتی از محصول به صورت 100% هستیم . اگر دقت کنید در متد Incremental در سه مرحله ما به نقاشی دست پیدا کردیم . البته در هر مرحله قسمتی (تکه ای ) از شکل به صورت کامل تمام شده است. یعنی در مرحله دوم دیگر نیاز نیست ما بر روی شاخ و برگها دوباره کار کنیم زیرا که در مرحله قبل تمام شده است. این نوع متد نیازمند یک دید کلی و کامل از نتیجه نهایی است . یعنی بدون طراحی اولیه دقیق قبل از شروع به پیادهسازی چنین متدی امکان پذیر نیست. رویکرد تکرار شونده (Iterative ): در روش دوم یا همان Iterative در این هر مرحله کل پروژه دستخوش تغییر میشود به این معنا که در هر تکرار یا چرخش بر روی کل پروژه کار میکنیم و در آخرین چرخش کل پروژه آماده است ولی نه به صورت 100 % . در این روش هر مرحله وابسته به خروجی مرحله قبل است. به عبارت ساده تر؛ همانند آنچه در اسلاید دوم ملاحضه میکنید در ابتدای کار ما فقط میخواهیم تصویری از یک درخت خلق کنیم، اما طرح نهایی در ذهنمان وجود ندارد این یعنی دانش ما کامل نیست. هر مرحلهای که به جلو میرویم یاد میگیریم و بر اساس یادگیریها مرحله بعدی را شروع میکنیم . این همان بازخورد و بازبینیهایی هست که در اسکرام انجام می شود .روش چابک یا اجایل چیست؟
تفکر چابک یا Agile، مجموعهای از اصول و ارزشها است که استفاده از آنها در محیط توسعه محصولات نرم افزاری، به نتایجی مانند محصولات مفید و کارآمد، مشتریان راضی و نیروی کار باانگیزه میانجامد. در واقع استفاده از این متدولوژی باعث میشود تولید نرم افزارها کاملا مطابق با نیاز مشتریان انجام شود. چرا که طبق این دیدگاه، مشتری از مهمترین افراد در تولید پروژه بوده و تنها کسی است که از نیازهای واقعی نرم افزار مطلع است. خوب است بدانید، در روش چابک محصولات به صورت فازبندی به مشتری تحویل داده میشود و مشتری با تیم پروژه کاملا در ارتباط است. بنابراین، محصول نهایی همان چیزی خواهد شد که مدنظر اوست.این روش مدیریت پروژه بیشتر مناسب چه نوع پروژههایی است؟
1- شرکت با پروژه جدیدی روبرو شده که هیچ تجربهای در آن ندارد، در این حالت ممکن است تیم پروژه با خطاهای تکراری و غیرقابل پیشبینی مواجه شوند. 2- سازمان یا شرکت با پروژهای روبرو شده که نیازمند تغییر و همچنین ارتباط مداوم و مستمر با مشتری است. استفاده از متد Agile در این شرایط میتواند تیم پروژه را به بهترین شکل ممکن یاری کند و منجر به تولید محصولات کارآمد، مشتریان راضی و انگیزه بیشتر تیم پروژه شود. 12 اصل کلیدی وجود دارد که مدیریت پروژه چابک را هدایت میکند. در این بخش به معرفی اصول روش چابک خواهیم پرداخت:- رضایتمندی مشتری: نخستین اولویت در این روش رضایتمندی مشتری است که از طریق تحویل به موقع، کامل و مداوم محصول محقق میشود.
- استقبال از تغییرات: پروژههای نرم افزاری همیشه با تغییراتی همراه هستند. در روش چابک حتی از تغییراتی که مشتری در اواخر کار درخواست میکند نیز استقبال میشود.
- سعی میشود محصولات و خدمات با بهترین کیفیت و بهترین شرایط تحویل داده شوند.
- همکاری و مشارکت سهامداران و توسعه دهندگان در طول چرخه پروژه باید وجود داشته باشد.
- پروژه را با استفاده از افراد باانگیزه و پرتوان بسازید. سعی کنید به اعضای تیم پروژه اعتماد داشته باشید تا برای بهتر انجام دادن کارها احساس مسئولیت بیشتری داشته باشند.
- برگزاری جلسات حضوری یا آنلاین، موثرترین و کارآمدترین روش برای انتقال اطلاعات به تیم پروژه است.
- در روش چابک تحویل محصول (نرم افزار) کارآمد و موثر به مشتری، عاملی برای اندازهگیری پیشرفت پروژه محسوب میشود.
- فرایندهای چابک باید به سمت توسعه پایدار حرکت کنند. به شکلی که ذینفعان و کاربران بتوانند سرعت پیشرفت پروژه را در طول چرخه حیات آن، با روندی ثابت حفظ کنند.
- نظارت و توجه منظم، افزایش روش چابک را به دنبال دارد و به برتری فنی و طراحی مناسب محصول منجر خواهد شد.
- سادگی اصل بسیار مهمی است. سعی کنید همه چیز را ساده نگه دارید و از انجام کارهای غیرضروری و کم اهمیت دوری کنید.
- تیمهای چابک خودشان سازماندهی و هدایت میشوند. بنابراین نیاز به برنامهریزی خاصی از سوی شما ندارند.
- لازم است تیم پروژه در فواصل زمانی منظم کارهای خود را بررسی کند و اگر روشی برای اثربخشی بیشتر و پیشرفت سریعتر پروژه وجود دارد، مطابق آن رفتار کند.
.برای دنبال کردن فراز در لینکدین و مطالعه سایر پستها میتوانید از طریق لینک زیر اقدام فرمایید