پرش لینک ها
چرا استارتاپ‌ها شکست می‌خورند؟

چرا استارتاپ‌ها شکست می‌خورند؟

 ا 1چرا استارتاپ‌ها با شکست مواجه می‌شوند؟

مروری بر عوامل برون سازمانی و درون سازمانی مرتبط با این موضوع که چرا استارتاپ‌ها شکست می‌خورند؟

با رشد و پیشرفت علم و فناوری، انسان‌ها دنباله روی ایده‌های جدید هستند و در تلاشند که این ایده‌ها را تبدیل به استارتاپ و سپس به شرکت‌های بالغ تبدیل کنند، اما با وجود تلاش بسیار، درصدی پایینی از استارتاپ‌ها موفق به انجام این کار می‌شوند.

به ازای هر استارتاپ موفق صدها تیم با ایده مشابه وجود داشته که نتوانستند چالش‌های پیش‌رو را حل کرده این مسیر پر و پیچ و خم را با موفقیت به انتها برسانند.

حدود 70 درصد از استارتاپ‌های حوزه فناوری و 97 درصد از استارتاپ‌های با شکست مواجه می‌شوند.

با نگاهی گذرا بر این آمار و ارقام به سادگی متوجه می‌شویم که تقریبا از هر 10 استارتاپ، 9 تای آن‌ها با شکست می‌خورند.

و در گزارشی دیگر بیان شده است که از هر 12 کارآفرین تنها 1 کارآفرین به موفقیت می‌رسد.

طبق آمارهای منتشر شده‌‌، تنها 10 درصد از استارتاپ‌ها موفق به پیروزی در میدان رقابت می‌شوند و متاسفانه 90 درصد دیگر با شکست مواجه می‌شوند و با وجود دلایل متعدد، میتوان علل شکست را در یک چارچوب کلی دسته‌بندی کرد.

1- بی توجهی به نیاز مشتری، زمینه‌ساز شکست:

بسیاری از مواقع استارتاپ‌ها بدون در نظر گرفتن نیاز واقعی مشتری و بررسی این موضوع که آیا این محصول برطرف کننده نیاز واقعی مشتری است یا صرفا استارتاپ تصور می‌کند که مشتری به آن نیاز دارد، اقدام به تولید محصول کرده و زمینه‌ی شکست خود را فراهم می‌کند.

بر اساس آمارهای ارائه شده، 42 درصد از استارتاپ‌ها به دلیل نیازسنجی نکردن بازار پیش از تولید محصول، شکست خورده‌اند.

راه حل:

  • پیش از راه‌اندازی استارتاپ تیم فناور باید بر روی نیاز بازار تحقیق کنند و نیز بررسی کنند که آیا بازار آماده‌ی پذیرفتن این محصول هست یا نه؟

2- مشکلات مالی:

دومین مشکلی که استارتاپ‌ها معمولا با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و می‌تواند منجر به شکست استارتاپ شود، کمبود یا اتمام سرمایه می‌باشد. این اتفاق دو علت مهم می‌تواند داشته باشد.

عدم مدیریت صحیح روی هزینه‌ها و جذب سرمایه‌ی اندک از ابتدا.

هر دوی این عومل سبب می‌شوند که استارتاپ‌ها موفق به دستیابی به شاخص‌های مورد نظر نشوند که این امر سبب می‌شود تیم در مراحل بعدی برای جذب سرمایه با مشکل مواجه شوند.

راه حل:

  • جهت حل این چالش از همان ابتدا باید برای مبلغ سرمایه جذب شده، برنامه ریزی مالی دقیق انجام داد. برای این امر می‌توانید از منتورها و مشاوران متخصص در این حوزه نیز کمک بگیرید.

3- اعضای تیم:

در کنار ایده، اعضای گروه هستند که بدنه،ی استارتاپ را شکل می‌دهند، بنابراین بروز هر مشکلی بین اعضای تیم می‌تواند سبب شود که تیم‌‌ با مشکلات جدی مواجه شوند. و در صورتی که اعضای تیم با همدلی در کنار یکدیگر باشند، قادر هستند تمام چالش‌ها را پشت سر گذاشته و به موفقیت دست یابند.

به این مهم توجه داشته باشید که موفقیت مالی در بازار، نیازمند تجربه بالا در زمینه‌های مختلف از جمله فروش، بازاریابی، عرضه محصول و … می‌باشد. بنابراین همه‌ی اعضای تیم باید با صبر و همت، برای دستیابی به اهداف تعیین شده، تلاش کنند و علاوه بر دانش تخصصی و مهارتباید از نظر چشم‌انداز اهداف و ویژگی‌های شخصیتی با یکدیگر هم‌سو باشند.

بر اساس آمارهای ارائه شده  توسط منابع معتبر، تا کنون بیش از 23 درصد از استارتاپ‌ها به دلیل نداشتن یک تیم مناسب با شکست مواجه شدند.

راه‌حل:

  • دقت داشته باشید نداشتن یک تیم متخصص و حرفه‌ای استارتاپ شما را تا مرز شکست و  نابودی پیش خواهد برد. اگر قصد راه‌اندازی استارتاپ خود هستید توصیه می‌کنیم‌ بدون در نظر داشتن ملاحضات آشنایی و وجود اعتماد، دست به انتخاب اعضا نزنید.

چرا استارتاپ‌ها شکست می‌خورند؟ همراه بودن اعضای تیم یکی از دلایل موفقیتاستارتاپ است

4- ناتوانی در رقابت:

وجود رقیب در همه‌ی کسب و کارها، می‌تواند یک تهدید بزرگ باشد. این تهدید در بین استارتاپ‌ها بیشتر از سایر کسب‌وکارها احساس می‌شود و علت این امر، نوپا و ضعیف بودن استارتاپ‌ها می‌باشد.

هرچه میزان تقاضا در یک صنعت کمتر باشد، به دلیل وجود رقبای قدیمی و قوی‌تر، رقابت امری دشوارتر و به همان میزان درصد شکست استارتاپ نیز بالاتر می‌رود.

بر اساس آمار اعلام شده حدودا 19 درصد از استارتاپ‌‌ها به این دلیل نتوانستند در کسب و کار خود موفقیت کسب کنند.

استارتاپ‌ها باید این مهم را در نظر داشتنه باشند که هرقدر صنعت انتخابی قدیمی‌تر و و پررقیب‌تر باشد، احتمال موفقیتشان کمتر خواهد بود مگر در صورتی که دارای مزایای رقابتی زیاد و پایدار باشید.

راه‌حل:

  • برای عبور از این مشکل؛ کارآفرین‌ها باید از داشتن تفکرات سمی از قبیل « من تنها یا بهترین تولید کننده محصول یا ارائه کننده‌ی خدمت هستم» را به طور کل فراموش کرده و به بررسی بازار و شناخت کامل از رقبا بپردازند.

5- قیمت‌گذاری نامناسب:

استارتاپ‌ها باید در رابطه با روش‌ها‌ای مختلف قیمت گذاری روی محصول آگاهی لازم را کسب کنند.

روش‌های قمیت‌گذاری عبارت‌اند از :

  • قیمت گذاری بر مبنای هزینه
  • قیمت گذاری بر مبنای رقابت
  • قیمت گذاری بر مبنای ارزش

قیمت گذاری بر مبنای هزینه:

به این صورت که ابتدا هزینه‌های تولید محاسبه و سپس حاشه سود مورد نظر به آن افزوده و در نهایت قیمت نهایی تعیین می‌شود.

قیمت گذاری بر مبنای رقابت:

بر اساس قیمت گذاری رقبا، قیمت نهایی تعیین می‌شود و به این طریق به سوی بدست آوردن بیشترین سهم بازار حرکت می‌رویم.

قیمت گذاری بر مبنای ارزش:

در این روش با سنجش بازار متوجه می‌شویم که مشتری تا چه میزان حاضر است بر روی محصول مورد نظر هزینه کند، سپس بر این اساس قیمت گذاری انجام می‌شود.

بر اساس اطلاعات آماری مشخص شد 18 درصد استارتاپ‌ها به دلیل عدم قیمت گذاری صحیح با شکست مواجه شدند.

راه حل:

  • آگاهی و شناخت کافی از این روش‌ها و استفاده از آن‌ها به صورت متعادل به این صورت هم هزینه‌های تولید و ارزشی که محصول برای مشتری دارد و همین‌طور امکان از نظر توانایی محول برای رقابت در بازار سنجیده شده و درست‌ترین شکل قیمت گذاری انجام می‌شود.

6- محصول نامناسب:

همواره طرح و ایده‌ی اولیه تا زمانی که محصول مورد نظر تولید شود دستخوش تغییرات بسیار زیادی می‌شود. بنابراین صرفا یک ایده خوب سبب موفقیت استارتاپ نمی‌شود.

ایده شما باید به بهترین شکل ممکن به محصولی تبدیل شود که هم از نظر کیفیت سطح بالایی دارد و هم از نظر هم‌خوانی با نیاز بازار، فراموش نکنید که محصول شما علاوه بر رفع نیاز مشتری، باید در مشتری حس رضایتمندی ایجاد کند این امر سبب می‌شود مشتری با اشتیاق از محصول شما بهره ببر.

طبق آمار، حدودا 17 درصد استارتاپ‌ها به دلیل در نظر نگرفتن این موضوع مهم، حتی با وجود داشتن ایده مناسب‌، نتوانستند محصول با کیفیت در اختیار مشتری قرار دهند و همین امر سبب شکستشان شد.

راه حل:

  • استارتاپ‌ها باید پیش از ورود به بازار و عرضه نهایی محصول، یک نمونه از محصول مورد نظر را در بازار تست کرده و با توجه به بازخورد مشتریان، اصلاحات لازمه را انجام داده و سپس وارد فاز تولید انبوه شود.
  • شما به عنوان یک استارتاپ باید به این مهم توجه داشته باشید که همواره باید شنونده درخواست مشتریان خود باشید و بر اساس این درخواست‌ها و بازخوردها، اصلاحات لازمه را روی محصول خود انجام دهید.

7- مدل کسب و کار نامناسب:

همان‌طور که نداشتن نقشه سبب گمراهی در مسیر می‌شود، نداشتن مدل کسب و کار مناسب هم می‌تواند سبب گمراهی شما در مسیر کسب و کاریتان شود.

بنابراین پیش از هر اقدام اجرایی شما باید طرح و نقشه‌ی راه خود را مشخص کنید.

بهترین نوع مدل کسب و کار، مدل کسب و کار مدلی است که از چندین مدل کسب و کاری مختلف تشکیل شده باشد.

مدل کسب و کار باید مواری از قبیل؛ زمینه فعالیت، اهداف، مدل درآمد و … را بررسی کند.

آمار ارائه شده بیانگر این امر است که حدودا 17 درصد از استارتاپ‌ها به دلیل نداشتن یک مدل کسب و کار درست و مدون با شکست مواجه شدند.

راه‌حل:

  • پیش از هر اقدامی مدل کسب و کاری خود را با استفاده از ابزارهای طراحی مدل کسب‌و‌کاری برای تدوین مدل کسب و کاری بیزینس خود اقدام کنید، این مدل به مرور در بازار تست شده و با توجه به بازخوردهای دریافتی از مشتری این مدل باید روز به روز تغییر کرده و پیشرفت کند.

8- بازاریابی نادرست:

تصور عموم مردم، نسبت به بازاریابی این که بسیار مبحثی سطحی و ساده  است، اما واقعیت جور دیگری است باید بدانید که، این بازر یابی صحیح است که می‌تواند سبب محبوبیت و موفقیت استارتاپ شما گردد.

در صورتی این امر مهم را نادیده گرفته و برای آن بودجه  لازم را صرف نکنید قطعا با شکست مواجه خواهید شد.

چیزی حدود 14 درصد از کسب  و کارها به دلیل بازاریاب بازریابی ضعیف و نامناسب با شکست مواجه شدند.

بنابراین به خاطر داشته باشید که یکی از مهمترین بخش‌های فعالیت شما بازاریابی صحیح و داشتن نیروی بازاریاب متخصص می‌باشد.

بازاریابی صحیح از 6 مرحله عملیاتی تشکیل شده است:

  • شناسایی بازار هدف
  • تحقیقات بازار
  • تحلیل عمیق رقبا
  • تعیین بودجه مناسب
  • تعیین کانال‌‌های توزیع
  • ایجاد کمپین‌های مناسب تبلیغاتی
  • مدیریت صحیح

بازاریابی و فروش نیازمند تجربه صبر و صرف زمان کافی می‌باشد. و هر استارتاپ نیازمند این است که شخصی متخصص در زمینه فروش و آشنا با ادبیات بازار می‌باشد.

9- زمان نامناسب برای ورود به بازار:

اگر شما نتوانید زمان ورود به بازار را به درستی تشخیص بدهید به احتمال زیاد موفق نخواهید شد؛ چراکه اگر زودتر از موعد و پیش از اینکه ذهن  مشتریان آمادگی پذیرش محصول شما را نداشته باشد و یا درک درستی از محصولتان نداشته باشند، احتمال اینکه مورد توجه و اقبال قرار گیرد بسیار پایین خواهد بود،

در صورتی که دیر وارد شود نیز به دلیل اشباع بودن بازار و داشتن رقبای زیاد، درصد موفقیت شما به حداقل می‌رسد.

بنابراین با توجه به نکات ذکر تخمین زمان درست و مناسب برای ورود به بازار بسیار مهم و تاثیر گذار در موفقیت یا شکست مشتری می‌باشد.

با رجوع دوباره به آمارهای ارائه شده متوجه شدیم که علت شکست تقریبا 13 درصد کسب‌وکارها همین موضوع می‌باشد.

راه حل:

  • کسب آگاهی لازم از نیاز بازار.
  • پیش‌بینی تغییرات احتمالی توجه به ترندهای بین المللی .

10- چاش‌های حقوقی در ابتدای کار:

مانند هر مسیر دیگری راه‌اندازی استارتاپ نیز نیاز، از قواعد و قوانین مربوط به خود پیروی می‌کند. عدم رعایت این قوانین می‌تواند منجر به شکست شما در ابتدای کار شود. این این چالش‌ها عبارتند از: ثبت شرکت، ثبت برند، مشکلات مالیاتی و …که در هر مرحله ممکن است پیچیدگی برای استارتاپ‌‌ها بوجود بیاید

به‌علاوه نوپا بودن و جدید بودن استارتاپ‌ها سبب پیچیدگی بیشتر مسیر برای آن‌ها می‌شود.

حدودا 8 درصد از استارتاپ‌ها به علت مشکلات قانونی و حقوقی شکست خوردند.

راه حل:

  • آشنایی با قوانین و مقررات کشور
  • بهره‌مندی از دانش افراد متخصص در مورد امور حقوقی.

 آشنایی با قوانین و مقررات کشور برای جلوگیری از شکست استارتاپ‌ها

11- عدم چرخش یا چرخش نادرست و نا‌به‌جا:

تعصب داشتن روی ایده و انعطاف نشان ندادن می‌تواند منجر به شکست کسب و کارها بشود.

ایده‌ای به موفقیت می‌رسد که بارها و بارها چکش کاری شده و تمام جوانب آن بررسی و در صورت لزوم تغییرات لازم اعمال شود.

حتی پس از تولید و عرضه محصول در بازار نیز ممکن بنیان‌گذاران به این نتیجه برسند که این ایده مناسب بازر و مشتریان نیست و باید تغییر کند، در چنین مواردی نیز اگر از سمت بنیان گذاران مقاوت نشان داده شود، احتمال شکست بالا می‌رود.

12- انحراف از مسیر اصلی:

راه‌اندازی استارتاپ علاوه بر صرف زمان، تلاش و پول نیازمند تمرکز کافی روی اهداف می‌باشد. معمولا در ابتدای کار، ایده‌های بسیار متنوعی در ذهن بنیان‌گذاران به‌وجود می‌آید. و این اتفاق بیشتر در زمان ورود به بازار، و به‌دلیل رویارویی با فرصت‌های مختلف در صنایع و حوزه‌های گوناگون می‌باشد، همین امر سبب می‌شود که بنیان‌گذاران به سمت سایر اهداف و یشنهادات، سوق پیدا کند.

از آنجایی که استارتاپ هنو ز به بلوغ نرسیده است، باعث کاهش تمرکز کارآفرینان شده و با توجه به محدودیت زمان، انرژی و بودجه، رشد استارتاپ کم شده و حتی ممکن است با شکست مواجه شوند.

استارتاپ‌ها باید مهرت نه گفتن را در خود تقویت کنند تا در مواجهه با چنین مواردی قادر باشند تمرکز خود را روی مسیر اصلی خود حفظ کنند.

بهترین حالت این است که بنیان‌گذاران، حداقل چند سال ابتدایی راه‌اندازی استارتاپ را به صورت تمام وقت بر روی ایده خود کار کنند و از هرگونه مسئله‌ای که سبب کاهش تمرکزشان می‌شود اجتناب کنند، چراکه عدم تمرکز ریسک‌های بزرگی برای استارتاپ به‌همرا دارد و می‌تواند زمینه ساز نابودی استارتاپ شود.

بر  اساس آمار ارائه شده تقریبا 13 درصد از استارتاپ‌ها به دلیل عدم تمرکز و انحراف از مسیر اصلی خود با شکست روبه‌رو شدند.

راه‌حل:

  • تامین مالی در سریع‌ترین حالت ممکن اتفاق بیوفتد
  • اعضای کلییدی تیم تمرکز کامل بر روی هدف اصلی داشته باشند.
  • از کار کردن بر روی محصولات متعدد در سال‌های ابتدایی عمر استارتاپ، دوری کرده و هر روی محصول پس از تعیین تکلیف محصول قبلی کار شود.

13- خستگی کارآفرینان:

آغاز و ادامه دادن مسیر  یک کسب و کار تا رسیدن به درآمدزایی، با توجه به چالش‌های فراوان این مسیر که به تعدادی از آن‌ها پیش‌تر اشاره کردیم، فرایندی زمان‌بر و بسیار طولانی می‌باشد و با توجه به اینکه ذهن بنیان‌گذاران را به طور کامل درگیر می‌کند، افراد را خسته و فرسوده می‌کند، به علاوه در این مسیر عدم قطعیت‌ها، مسائل غیرقابل پیش‌بینی، مشکلات مالی و نبود بودجه، سبب به‌هم ریختن تعادل بین مسیر کاری و زندگی شخصی افراد می‌شود و این امر می‌تواند زمینه ساز نابودی کسب و کار شما بشود.

بر اساس آمار ارائه شده دلیل شکست 8 درصد از استارتاپ‌ها همین خستگی بنیان‌گذاران می‌باشد.

راه‌حل:

  • برون سپاری برخی از فعالیت‌ها به افراد مورد اعتماد.
  • تشکیل یک تیم قوی و تقسیم فشار کاری بر روی همه‌ی اعضا.
  • ‌داشتن یک منتور خوب و با روحیه جهت هدایت اعضا و تلاش برای حفظ روحیه آن‌ها و نیز افزایش انگیزه اعضای تیم و ….

14- نا‌هماهنگی کارآفرین و سرمایه‌گذاران:

با توجه به تفاوت نگرش بین افراد مختلف، ما هواره شاهد اختلاف نظر و ناهماهنگی بین اعضای یک تیم( هم بنیان‌گذاران)  و یا بنیان‌گذارن و سرمایه‌گذاران در مراحل مختلف رشد و بلوغ شرکت‌، خواهیم بود که در صورت عدم کنترل این اختلافات و شفاف سازی انتظاراتی که افراد از یکدیگر دارند، احتمال مواجهه با شکست را دو چندان می‌کند.

بنابر آمار ارائه شده، 13 درصد کسب و کارها به دلیل این قبیل عدم هماهنگی‌ها در مسیر شکست قرار می‌گیرند.

راه حل:

اعضای تیم و سرمایه‌گذاران باید به یک زبان مشترک برای رفع چالش‌ها دست یابند.

سرمایه‌گذاران باید آگاه باشند که در محیط‌های استارتاپی عدم قطعیت بالاست و دست‌یابی به اهداف مالی مدنظر آن‌ها ممکن است زمان‌بر باشد.

از طرفی استارتاپ‌ها باید به طور مداوم گذارش‌های مدون از مراحل کار، موفقیت‌ها، دستاوردها و … به سرمایه‌گذاران بدهند و ‌آن‌ها را از نسبت به آینده استارتاپ خوشبین و امیدوار سازند.

همچنین توصیه می‌شود که استارتاپ‌ها برای جذب سرمایه‌گذار دقت کافی به خرج داده و از آشنا بودن سرمایه‌گذاران با محیط‌های استارتاپی آگاهی داشته باشند.

15- شبکه ارتباطی کوچک زمینه ساز شکست:

این را می‌دانیم که در دنیای امروز بدون داشتن ارتباطات کارها به کندی و سخت پیش خواهد رفت، استارتاپ‌ها نیز از این قائده جدا نیستند.

بنابراین بنیان‌گذاران استارتاپ‌ها، باید بتوانند از شبکه ارتباطی سرمایه‌گذاران خود به‌درستی استفاده کنند.

بهره‌مندی از شبکه ارتباطی مشاوران و توسعه‌دهندگان کسب‌وکار نیز بسیار پیش برنده است.

بنیانگذاران کسب‌و‌کار باید از همان ابتدا سرمایه‌گذاران را درگیر فعالت‌های خود کنند و از این طریق از شبکه ارتباطی آن‌ها بهره ببرند.

اگر از قدرت شبکه‌های ارتباطی غافل باشیم و در انزوا به پیش‌برد اهداف خود بپردازیم، در نهایت سرعت رشد استارتاپ پایین آمده و از فرصت‌های استثنایی بی‌بهره می‌مانیم.

راه‌حل:

شما به عنوان یک کارآفرین باید در تلاش باشید که روابط عمومی خود را افزایش داده و در بدنه تیم نیز از افرادی با مهارت ارتباطی بالا استفاده کنید.

داشتن شبکه ارتباطلات گسترده مانع شکست تیم می‌شود

16- سایر دلایل شکست استارتاپ‌ها:

  • اشتیاق نداشتن بنیان‌گذاران
  • انتخاب منطقه جغرافیایی اشتباه
  • بی علاقگی یا عدم همراهی سرمایه‌گذاران
  • نبود یک هم‌بنیان‌گذار خوب

شرایط سرمایه‌گذاری یکی از جمله مواردی است که باید به‌ آن توجه ویژه داشت. قراردادی که مابین سرمایه‌گذاران و استارتاپ عقد می‌شود بسیار حائز اهمیت می‌باشد.

توجه داشته باشید اعطای سهم زیاد به سرمایه‌گذار و یا تخمین بیش از اندازه ارزش استارتاپ؛ از عوامل نابود کننده استارتاپ‌هاست. خصوصا دادن سهم زیاد به سرمایه‌گذاران که می‌تواند سبب کاهش انگیزه اعضای تیم بشود.

حواستان باشد در صورت جشن گرفتن موفقیت‌های کوچک و غافل شدن از ادامه‌ی مسیر می‌تواند عاملی مخرب باشد و استارتاپ را به سمت شکست سوق دهد.

در اینجا ممکن است این سوال ذهنتان را به خود مشغول سازد:

که چرا با وجود گذر از مراحل اولیه و تناسب محصول با بازار، مدل کسب‌و‌کاری صحیح و حتی وجود یک جریان درآمدی مناسب، باز هم کسب‌و‌کارها شکست می‌خورند؟

۱۷- نگاهـی بـر استراتژی رشـد و افزایش مقیاس استارتاپ:

تا اینجا بررسی کردیم که:

در صورت نداشتن ایده و مـدل کسب و کار مناسـب، عدم بررسی نیاز مشتری و بازار، ضعف استارتاپ در رقابت و … استارتاپ محکوم به شکست است.

اما در اینجا این سوال مطرح است که چرا برخی استارتاپ‌ها بـا وجـود داشـتن همه ویژگی‌های لازم در مراحـل اولیـه نمی‌توانند به مرحله بلوغ و تکامل کامل کسب و کار برسند؟

با یک بررسی اجمالی می‌توان گفت:

همان‌گونه که سرمایه گذاری زیاد روی ساختار و سیستم کوچک می‌توانـد منجر به شکست استارتاپ شود، از طرف دیگر افراط گرایی و ساختار بیش از اندازه بـزرگ نیز می‌تواند بـه هـمـان انـدازه سبب نابودی کسب و کار و شـود .

بنیان گذاران استارتاپ بایـد مکانیزم اسکیل آپ یا رشـد موثر کسب و کار را بدانند تا بتوانند در برابر آسیب‌ها و خطـرات جـدی کـه کسب و کارشان را تهدید می‌کند در مصون باشند.

چالش های بزرگی در مسیر رشد یک کسب‌و‌کار وجود دارد که در ادامه به بررسی تعدادیاز  آن‌ها می‌پردازیم:

  1. هنگام اسکیل آپ ( افزایش مقیاس استارتاپ)، اضافـه کـردن برخی عناصر به سیستم و مشخص کردن وظیفه هرکدام امری ضروری اسـت تـا افـراد بتواننـد در شرایط پیچیده به نسبت نقش خود و وظالف محوله، درست‌ترین واکنش را نشان دهند.
  2.  چطور می‌توان ساختار تیم را در عین حفظ روحیه کارآفرینی گسترش داد؟ پاسخ: تعریف دقیق و مشخص نقش‌ها، وظایف و حوزه اختیارات هر فرد، استخدام متخصصان خبره که از روحیه کارآفرینی زیادی برخوردار هستند، که در نهایت منجر بـه تشکیل سازمانی با ساختار بزرگ‌تر در راستای اهـداف اولیه باشـد. بزرگ کردن ساختار تیم بدون در نظر داشتن  سلسله مراتب، می‌تواند مشکلات بسیار بزرگی را بـه وجـود آورد. اضافه کردن لایه‌های زیاد به ساختار می‌تواند کنترل و کارایی تیم را کاهش دهد.
  3. عمودی سازی سریع سازمان گاهی بـرای دلجویی از کارمندان اولیه که می‌خواهند در راس هـرم باشـند انجام می‌گیرد اما در نظر داشته باشید که این‌کار باعث کند شـدن تصمیم گیری‌ها در سازمان می‌شـود . تا زمانی که شرکت کوچک است، تصمیم‌گیری بر عهده تعداد نفرات کمتری است بنابراین برقراری ارتباط میان آن‌ها بسیار ساده و تصمیم‌گیری‌هـا سریع‌تر انجام می‌گیرد. در این حالت افـراد اعتمادبه‌نفس زیادی دارند و می‌داننـد می‌توانند از عهـده کار خود برآیند و برای کارهایی که در حوزه اختیار آن‌هاست تصمیم بگیرند . با بزرگ شدن سازمان این کار به صورت عملی امکان پذیر نیست و نیاز است که لایه هایی به ساختار اضافـه شـود . وقتی این لایه‌های عمودی به سازمان اضافه می‌شـود باید بسیار سنجیده عمل کرد ، باید دامنه کنترل بنیان‌گذاران و رهبران به طور دقیق مشخص شـود و یک و نوع آزادی عمـل بـرای لایه‌های کنترل کننده در چارچوب مشخص رخ دهـد، یعنی در کنار آزادی، بایـد چارچوبی را بـرای کارکنان فراهم آورد که بتواننـد آزادانه کار خود را انجـام دهند و به درستی کنترل و نظارت شـوند.
  4. الگوبرداری ازکورکورانه اسـتارتاپ‌های موفـق می تواند کسب و کار را با شکست مواجـه کـنـد. هـر استارتاپی نمی‌تواند آمازون شـود. در مسیر تلاش برای تقلید از روش‌های اسکیل آپ شرکت‌های تاسیس شده، بنیان گذاران فراموش می‌کنند که اکوسیستمی که در زمان اسکیل آپ آمازون یا هـر استارتاپ موفـق دیگری وجـود داشـته با آن چـه الان وجـود دارد متفاوت است همچنین استراتژی، زمینـه بازار، فرهنگ و ماموریـت شـرکت‌ها نیز متفاوت است و نمی‌توان به سادگی ردپای استارتاپ‌های موفق را پیدا و آن‌هـا را دنبال کرد و درصدد تکرار آن‌ها بود . هر استارتاپ باید مسیر و داستان رشـد خود را پیدا کند و آگاه باشد که هیچ مسیر یکسانی بـرای ایجاد یک سازمان مقیاس پذیر وجـود ندارد.
  5. رشـد هـر اسـتارتاپ بایـد سـرعت مناسبی داشـته باشـد. رشـد هـر اسـتارتاپ بایـد با حفظ فرهنگ وجـودی خود رخ دهـد. فرهنگ هر مجموعه چیزی اسـت کـه شما را برای پیوستن بـه آن جـذب می‌کند و استارتاپ را به جلو حرکت می‌دهد.
  6. احساس تعلق و داشتن یک هدف مشترک برای دوام بخشیدن به شرکت، افراد را دور هم جمع می‌کند. وقتی شـرکـت بـزرگ می‌شـود، بنیان‌گذاران ممکن است به فرهنگ مجموعه بی‌توجهی کننـد و اجـازه دهند که خود به خـود تكامـل رخ دهد که ایـن مشکلاتی به وجود می آورد و منجر به از هم پاشیدن شرکت می‌شود.
  7. هر موسس باید از همان روزهای ابتدایی، فرهنگی درست ایجـاد کـرده و آن را در شرکت نهادینه کنـد و افرادی که در نقش‌های کلیدی قرار می‌گیرند را کمی قبل تر از اسکیل آپ استخدام کنند تا این افراد، با فرهنگ شرکت آشنا شده و و با توجه به این فرهنگ، شرکت را به سوی رشد سوق بدهند. بعضـی افـراد که از ابتـدا در استارتاپ قرار دارنـد مـمـكـن است نقش‌های تخصصی نداشته باشند و بـه صـورت عمومی در تیـم حـضـور داشـته باشـنـد ایـن افـراد فراینـد اسکیل‌آپ را آزاردهنـده خواهنـد دیـد چـرا کـه در فرایند افزایش مقیاس، نقش‌های تخصصی ایجاد و افرادی برای این نقش‌هـا استخدام می‌شوند. این فراینـد بـرای افراد قدیمی ناامیدکننده خواهـد بـود در نتیجه ممکن است قصـد خـروج از شرکت را کننـد و دانش تجربی و فرهنگ غالـب كـسـب وکار را به همراه خـود از مجموعه خارج کنند که منجر به آسیب جـدى بـه شـرکت می شـود .

راه حل:

جهت مقابله با این مشکل مشارکت افـراد قدیمی‌تر در فرایند استخدام می‌باشد که جایگاه خود را در شرکت پیدا کنند و نقش‌های مشخصی را دریافت کنند. در نهایت اگر زمان خـروج ایـن افراد فرارسیده باشـد باید این کار با احتیاط كامـل انـجـام گیرد تا به مجموعه آسیبی وارد نشـود . در مرحله اسکیل آپ جـذب افراد با توانایی های مختلف بسیار مهم و حیاتی است.

معمولا در این مرحلـه بنیان‌گذاران با چالش هـای جـدی دست و پنجه نرم می‌کنند . آن‌هـا بـه دنبال این هستند که آیا فردی که تجربه حضور در استارتاپ را داشته است می‌تواند کمک کننـده باشد یا کارآفرینان جوانی که تجربه زیادی ندارند و در عوض انرژی زیادی برای پیاده سازی استراتژی‌های مختلف دارند. برگزاری مصاحبه‌ها با سـوالات مناسب در این زمینه می‌تواند بسیار کمک کننده باشـد . وقتی پول و سرمایه زیادی وارد مجموعه می‌شود ممکن است تمرکز بنیان گذار متزلـزل شود و کسب و کار از بخشی از اهداف اصلی خود دور شـود .

در این  زمان این سوال ها در ذهن بنیان گذار بـه وجـود می‌آید که: چگونه می‌توان با سرمایه جذب شـده کسب و کار را در مسیر رشد قرارداد و در عيـن حـال فرصت‌های بیشتر و جدیدتری نیز خلق کرد؟ همان‌طور که استارتاپ رشد می‌کند و سرمایه بیشتری جذب می‌کند بنیان‌گذاران احساس می‌کننـد کـه زمان آن رسیده که تمرکز را از کسب و کار اصلی دور کننـد و و به فرصت‌های جدید بیشتر فکر کنند میان این دو امر تعـادل ظریفی ایجاد کرد.

 ۱۸- مـروری بـر چنـد نمونـه شکست در استارتاپ‌ها:

در ادامـه قصد داریم،به بررسی چندین نمونه شکست در میان استارتاپ‌ها بپردازیم.

نمونه 1: Exec Exec یک سرویس نظافت آنلایـن اسـت کـه در سال ۲۰۱۲ در سانفرانسیسکو توسط جاستين كان تاسیس شـد. هدف اصلی این استارتاپ نظافت خانه بود که توسط مجموعه Y Combinator و سایر سرمایه گذاران حمایت شـد و توانست سرمایه ۳/۳ میلیون دلاری جذب کند. شیوه درآمدی این استارتاپ به شـكـل حـراج یا بازار آزاد نبود بلکه هر کاری با قیمت ثابت ۳۸ دلار ارائه می‌شـد. ایـن شـرکت پس از جذب سرمایه، مدیریت مالی درستی انجام نداد، ایراد اصلی این بود که شرکت در قبال اشتباهات کارکنانش پول را به طور کامل بـه مشـتری بـاز می‌گردانـد بنابراین سـود شـرکت بسیار پایین می‌آمد. مورد بعد تخصيص مقـدار زیادی بودجه بـرای مهندسان نرم افزار بود. جـذب مشتری و فعال نگه داشتن آن‌ها در ایـن بـازار بسیار سخت بود. یکی دیگر از ضعف‌های این کسب‌وکار نیز تمرکز بیش از اندازه روی یک نوع خدمت واحـد بـود که باعث می‌شـد از خدمات دیگر غافل شـود.

نمونه 2: Jawbone یکـی از بزرگترین اسـتارتاپ‌های شکسـت خورده در چنـد دهـه گذشـته اسـت. Jawbone شـرکتی بـود کـه گجت‌هـای الکترونیکـی ماننـد هدسـت، هدفـون و ردیـاب تناسـب اندام و … تولید می‌کرد. الکسـاندر آسـیلی و حسین رحمـان در مـارس سـال 1998 در حبـاب داتکام ایـن شـرکت را درسانفرانسیسـکو آمریـکا تاسـیس کردنـد. این شـرکت توانسـته بود بیش از 3 میلیارد دلار سـرمایه جذب کنـد کـه بـا ایـن حجـم از پـول کسـی فکـر نم‌یکـرد این اسـتارتاپ بـه نابـودی کشـیده شـود. این شـرکت در سـال 2016 زمانـی کـه فروش ردیاب‌های تناسـب اندام را متوقف کـرد، در سـرازیری شکسـت وارد شـد. تامین مالـی بیش از حـد در ایـن شـرکت، آن را به سمت شکست سوق داد. این افزایش سـرمایه باعث ناسـازگاری بین ظاهر شـرکت و
ارزش‌هـای واقعی آن شـد.
یکی از دلیل شکسـت این اسـتارتاپ عدم توجه به تناسـب محصـول بـا بازار بود. این شرکت با تولید دستگاهی که تناسبی با بازار نداشت، زمینه شکست خود را فراهم کرد.

19- جمع‌بندی:
با بررسـی تمامی علل ذکرشـده برای شکسـت اسـتارتاپ‌ها، ممکن اسـت همه‌چیـز واضح به نظر برسـد؛ امـا در واقعیت، اینطـور نیسـت.

دلایل شکست بسیار متعدد هستند و تمامی این علل برای همه‌ استارتاپ‌ها رخ نمی‌دهد. اما با این حال آشنایی با زمینه‌های شکست و داشتن ذهنیـت در مورد ایـن چالش‌ها، بنیان‌گـذاران را آمـاده مواجه شدن بـا تهدیدات احتمالـی می‌کند.
شکسـت همواره یک واقعیت غیرقابل انکار بـرای کارآفرینان خواهد بـود چراکـه انجام یـک کار جدید با منابـع محدود، ریسـک دارد. امـا بسـیاری از شکسـت‌ها قابـل اجتناب هسـتند و با دنبال کردن مسـیر صحیح، می‌تـوان تعداد این شکست‌ها را کاهش داد. راه‌انـدازی اسـتارتاپ و قـدم گذاشـتن در مسـیر کارآفرینی امری بسـیار دشـوار است و ریسـک‌ها و چالش‌های بسیاری به همراه دارد. کـه پشـتکار و عـزم راسـخ و شـناخت عوامـل تهدیدآفریـن می‌توانـد تا حد بسیار زیادی در زمینه تولید یک محصول نوآور کمک کننده باشد.
محصولاتی کـه ممکـن اسـت جهـان را تغییـر دهنـد و رویاهـای کارآفرینـان را بـه واقعیـت تبدیـل کنند.

سایر راه‌های ارتباط با فراز:

  1. پیج ما در لینکدین

پیام بگذارید