نگاهی بر ویژگیها و صفات شخصیتی کارآفرینان
کارآفرینان چه ویژگیهای شخصیتی دارند؟
چندین دهه است که مطالعات تجربی در خصوص صفات شخصیتی یک کارآفرین در سراسر دنیا آغاز شده است. بسیاری از این مطالعات به سمت برجسته سازی صفات کارآفرینان معروف و بزرگ جهان رفتهاند برخی دیگر فناوران علاقهمند به حوزه کارآفرینی را به عنوان جامعه هدف خود انتخاب کردهاند و سایرین تنها افرادی را مدنظر قرار دادهاند که به تازگی کارآفرینی را آغاز کردهاند. استفاده از جامعه هدف متفاوت در مطالعات به این امر بازمیگردد که بررسی رد پای کارآفرینان در بلندمدت و به صورت پیوسته کار دشواری است. (از لحظهای که افراد به کارآفرینی اظهار علاقهمندی میکنند تا کسب موفقیت در کسب و کارشان) همچنین با توجه به تجربی بودن نتایج مطالعات محدودیت جامعه هدف مورد بررسی و پیچیدگی مسیر کارآفرینی نمیتوان با قطعیت کامل به این سؤال پاسخ داد که چه فردی کارآفرین است؟ با این حال میتوان گفت احتمال موفقیت افرادی که صفات شخصیتی متفاوتی نسبت به کارآفرینان بزرگ عصر حاضر یا حتی علاقهمندان به این حوزه دارند کمتر است. این افراد باید تلاش بیشتری برای موفقیت در مسیر کارآفرینی کنند چرا که با چالشهای بیشتری در کار تیمی، راه اندازی شرکت خود و توسعه محصولات/خدمات خود مواجه هستند؛ بنابراین در صورتی که این افراد در ابتدای راه با این مفاهیم آشنا شوند، در ادامه به سمت تقویت این صفات حرکت میکنند یا حداقل سختیهای راه را از همان ابتدا به جان میخرند و افسوسی برای تصمیمشان در آینده نخواهند خورد. این نوشتار به دنبال شرح صفات شخصیتی و ویژگیهای یک کارآفرین و نحوه ارزیابی آنان است. مطالعه این نوشتار میتواند برای تمامی افرادی که در حوزه سیاست گذاری فناوری تسهیلگری و تنظیمگری فعالیت میکنند مفید واقع شود. همچنین دانشجویان، اساتید، فارغالتحصیلان و به صورت کلی محققان علاقهمند به مقوله کارآفرینی میتوانند با مطالعه این نوشتار به شناخت بهتری نسبت به کارآفرینی و روحیات مؤثر در آن دست یابند. شایان ذکر است عموم صفات شخصیتی و ویژگیهای اشاره شده در این نوشتار قابل تغییر هستند و افراد میتوانند با شناخت این موارد نسبت به ارتقای شخصیتی خود و دستیابی به آنان اقدام کنند.
- مقدمه
تحقیقات در خصوص صفات شخصیتی کارآفرینان به اواسط قرن ۲۰ میلادی بازمیگردد بسیاری از محققان با ادغام پارامترهای، اقتصادی، مدیریتی روانشناختی و اجتماعی سعی در پاسخ به این سؤال داشتند که کارآفرین کیست؟ در سال ۱۹۷۱، پیتر کیلبی (Peter Kilby) در کتاب خود با عنوان «کارآفرینی و توسعه اقتصادی» تلاش برای یافتن یک کارآفرین را به یافتن شخصیت خیالی hefalump موجودی شبیه فیل که شخصیتهای افسانه پو(Winnie the Pooh) میگویند وجود دارد اما نمیتوانند آن را توصیف کنند تشبیه کرده است. اگرچه پارامترهای تأثیرگذار زیادی در خصوص مفهوم کارآفرینی تعیین شده است اما هیچ مدلی نمیتواند تأثیر هر یک از پارامترها را کمی سازی کند. برای مثال آیا وضعیت اقتصادی جامعه یا شخص بر کارآفرینی مؤثرتر است یا شخصیت و رفتار او؟ پس از آثار وی عدهای از محققان دلایل و شواهدی را عنوان کردند که نشان میداد کارآفرینی در سطح یک فرد تعریف نمیشود بلکه در سطح تیم و یک سازمان تعریف میشود. همچون ویلیام گارتنر (Wiliam B. Gartner) که در سال ۱۹۸۸ با انتشار مقاله چه کسی کارآفرین است؟ (?Who is an Entrepreneur). تلاش برای تعیین صفات شخصیتی یک کارآفرین را نفی کرد و از محققان خواست به جای پاسخ به این سؤال، نحوه شکلگیری یک سازمان جدید را مدلسازی کنند با توجه به اینکه محققان برای پاسخ به این سؤال با گروهی از افراد سروکار داشتند و دینامیک شکلگیری پس یک تیم و کار تیمی خود به پیچیدگیهای این مسئله میافزود مطالعات در این حیطه با جدیت لازم ادامه پیدا نکرد. شایان ذکر است کیلبی ۳۰ سال بعد در سال ۲۰۰۳ برای بار دیگر روی نظریه خود تأکید داشت و عنوان کرد: با گذشت ۳۰ سال، محققان تعاریف مختلفی برای کارآفرینی مطابق با چارچوبهای خود عنوان کردند که هیچ کدام مورد تأیید عموم و جهان شمول نیست از اوایل قرن ۲۱ با تعریف مفهوم استارتآپ و شکلگیری استارتآپها مطالعات زیادی در خصوص صفات شخصیتی یک کارآفرین انجام شد و به سمت مجموعهای از چارچوبهای مفهومی مشخص همگرا شد. به گونهای که نتایج حاصله در بسیاری از نقاط جهان در مسیر آموزش سیاست گذاری فناوری و مدیریت کسبوکار به کار گرفته شد. در این مطالعات محققان به ۲ سؤال زیر پاسخ دادند:
۱ – آیا خصوصیات شخصیتی فرد قادر به پیشبینی احتمال این مسئله هستند که او در مسیر کارآفرینی قدم میگذارد؟
۲ – آیا خصوصیات شخصیتی فرد قادر به پیشبینی احتمال این مسئله هستند که او در مسیر کارآفرینی موفق میشود؟ پاسخ به این سؤالات عموماً طی مقایسه کارآفرینان موفق با سایر افراد جامعه انجام شده است. میزان تأثیر این صفات شخصیتی نیز متناسب با میزان رشد و عمر کسب و کار کارآفرینان موفق در نظر گرفته شده است.
ما در ادامه با تمرکز بر مقالات (بعد از سال ۲۰۰۰) کشورهای مختلف از قبیل، آمریکا، کانادا، آلمان، استرالیا و…. تلاش میکنیم مهمترین یافتههای این مقالات را در خصوص خصوصیات یک کارآفرین شرح دهیم.
۲- صفات شخصیتی تأثیرگذار بر کارآفرینی:
۱-۲- مدل ۵ عامل بزرگ شخصیتی
مدل ۵ عامل بزرگ شخصیتی (Five Big -Factor Personality Model) از دهه ۸۰ مورد توجه محققان حوزه کارآفرینی قرار گرفت. این مدل حاصل فعالیت بسیاری از محققان از دهه ۴۰ بود. دونالد فیسک ( Donald Fis)، نورمن (Norman)، اسمیت (Smith) گلدبرگ (Goldberg) و کوستا (Costa) از جمله روانشناسانی بودند که مدل ۱۶ گانه آلپرت (Allport) را به ۵ عامل تقلیل دادند این ۵ عامل که ستونهای اصلی این مدل به شمار میروند به شرح زیر هستند: (OCEAN)
- علاقه به کسب تجربیات جدید (Openness to experience): این عامل گستردگی عمق استقلال و پیچیدگی زندگی ذهنی و واقعی هر فرد را توصیف میکند
- متمرکز، دقیق و خودآگاه در انجام کار ( Conscientiousness): این عامل کنترل تکانه متأثر از جبر اجتماع فرد (Socially prescribed impulse control) را توصیف میکند که به شکلگیری رفتارهای هدف – محور و وظیفه – محور کمک میکند.
- برونگرایی (Extraversion): این عامل رویکرد زنده و پرانرژی فرد را به سمت حضور در جامعه توصیف میکند و با صفات شخصیتی از قبیل خوش مشربی ( sociability)، فعال بودن (activity) جرئت و اعتمادبهنفس (assertiveness) رابطه مستقیم دارد.
- توافقپذیری (Agreeableness): این عامل در مقابل تضاد با دیگران قرار میگیرد و با صفات شخصیتی از قبیل نوعدوستی (altruism) مهربانی (tender mindedness) ، اعتماد (trust) و فروتنی (modesty) رابطه مستقیم دارد.
- توافقپذیری (Agreeableness): این عامل در مقابل تضاد با دیگران قرار میگیرد و با صفات شخصیتی از قبیل نوعدوستی (altruism) مهربان (tender mindedness) ، اعتماد (trust) و فروتنی (modesty) رابطه مستقیم دارد.
- روان رنجوری (Neuroticism) ین عامل در مقابل ثبات احساسی (emotional stability) و خونسردی (even temperedness) قرار میگیرد و با صفات شخصیتی از قبیل نگرانی، اضطراب و ناراحتی رابطه مستقیم دارد.
با توجه به اینکه رویکرد کاری مدیران و کارآفرینان شباهتهای زیادی با هم دارد عموماً از مقایسه این دو گروه برای بررسی صفات شخصیتی کارآفرینان استفاده میشود. طبق بسیاری از مطالعات صورت گرفته کارآفرینان عموماً در عامل اول و دوم جلوتر از مدیران هستند در عامل سوم مشابه آنان هستند و در عامل چهارم و پنجم نمره کمتری را کسب میکنند.
(O+, C+, E, A-, N-)
علاقه کارآفرینان به کسب تجربیات جدید بیشتر از مدیران است چراکه این افراد عموماً دنبال محیطهای کاری متغیر دارای چالشهای جدید هستند با توجه به اینکه یک کارآفرین موفق کسی است که در شرایط چالشی موفق به ایدهپردازی، تعیین مدل کسبوکار و توسعه راهکار محصول خود میشود این صفت شخصیتی در او به وضوح دیده میشود. این در حالی است که مدیران عموماً به دنبال حل مسائل جدید نیستند و صرفاً باید مسئولیتهای از پیش تعیین شده خود و زیردستان خود را به جدیت پیگیری کنند.
شاید میزان خودآگاهی در انجام کار مهمترین تفاوت میان مدیران و کارآفرینان باشد این صفت شخصیتی از دو عامل انگیزه برای پیشرفت (achievement motivation) و قابل اعتماد بودن (dependability) نشأت میگیرد. عامل دوم در مدیران و کارآفرینان شبیه یکدیگر است اما انگیزه برای پیشرفت در کارآفرینان بسیار بیشتر است به همین دلیل است که این افراد به دنبال کار در فضایی هستند که در نتیجه تلاش خودشان پیشرفت میکند در حالی که مدیران عموماً در سازمانهایی هستند که تلاش یا عدم تلاش یک فرد در عملکرد کل مجموعه تأثیر به سزایی نمیگذارد کنند.
در خصوص عامل برونگرایی تفاوت نظر زیادی میان محققان وجود دارد برخی معتقدند کارآفرینان باید در این عامل جلوتر از مدیران باشند چرا که باید ایده و محصول خود را به مشتریان اولیه سرمایهگذاران و سایر ذینفعان مجموعه خود عرضه و بفروشند. در نقطه مقابل کارآفرینانی هستند که در حوزه سافت تک، کسبوکار کوچک خود را از درون خانه خود مدیریت میکنند و برای دوری از محیطهای کاری بزرگ اجتماعی در مسیر کارآفرینی قدم نهادهاند. البته این امر به تعریف کارآفرین نیز وابسته است. آیا کسی که خوداشتغالی دارد کارآفرین در نظر گرفته میشود یا افرادی کارآفرین هستند که در جهت رشد ابعاد کسب وکار و اشتغالزایی در جامعه حرکت میکنند؟ در عامل توافقپذیری و روانرنجوری، کارآفرینان عموماً فاصله کمی با مدیران دارند به این مسئله توجه کنید که کارآفرینان عموما در بالاترین سطح مدیریت مجموعه خود قرار میگیرند و نیازی ندارند که توافقپذیری بیشتر یا روانرنجوری بیشتری نسبت به مدیران داشته باشند و در ارتباط با اطرافیان هوشمندی بیشتری به خرج دهند. در حالی که یک مدیر همواره رئیسی دارد که بر عملکرد و رفتار او نظارت میکند.
محققان در ادامه مسیر با مطالعات بیشتر پی بردند فرهنگ جامعه، شرایط اقتصادی جامعه صنایع و انگیزههای متفاوت افراد از کارآفرینی به شدت ۵ عامل مدل بالا را تحت تأثیر قرار میدهند. بنابراین محققان عوامل دیگری را خارج از این مدل برای بررسی بیشتر معقوله کارآفرینی معرفی کردند.
۲-۲- خودکارآمدی و علاقه به نوآوری
بازیگران و فعالان بازار در دنیای امروز رقابت بسیار شدیدی با هم دارند و این امر ریسک بازاری زیادی را برای کارآفرینان به همراه دارد. خودکارآمدی (Self-efficacy) و علاقه به نوآوری (innovativeness) مهمترین پیشران یک کارآفرین در این فضای رقابتی هستند. افرادی که باور دارند میتوانند وظایف خود را کامل و به درستی انجام دهند خودکارآمدی بالایی دارند. این صفت شخصیتی با توقعات ، اهداف و انگیزههای فرد رابطه مستقیمی دارد. این مشخصه در دو سطح سنجیده میشود:
سطح عمومی و سطح کارآفرینانه (ESE)
در ارزیابی این پارامتر در تحقیقات کارآفرینی، بیشتر روی سطح کارآفرینانه توجه شده است. مطالعات در این حوزه نشان میدهد خودکارآمدی کارآفرینان در حوزههای مدیریت بازاریابی و کنترل مالی (Financial Control) بیشتر از سایرین است. خودکارآمدی به صورت غیر مستقیم بر ریسکپذیری نیز تأثیر دارد و افراد با خودکارآمدی بالا حاضرند ریسک بیشتری را در کسبوکار خود بپذیرند و به تبع آن احتمال موفقیت انفجاری آنان در یک استارت آپ بیشتر از سایرین است. منظور از علاقه به نوآوری پاسخ و عکسالعمل مثبت افراد به چیزهای جدید است برخلاف مطالعات زیادی که در حوزه مدل ۵ عامل بزرگ شخصیتی و خودکارآمدی انجام شده این حوزه مغفول واقع شده است چراکه سنجش این عامل تحت قالب نظرسنجیهای مرسوم بسیار دشوار است. اگر به صنایعی که شرکتهای کوچک و دانشبنیان را در خود پذیرش میکنند نگاهی بیندازیم متوجه میشویم درجههای بالای نوآوری تأثیر زیادی در موفقیت این شرکتها دارند.
۳-۲- کانون کنترل(Locus of Control)
کانون کنترل دو دسته کانون کنترل درونی و کانون کنترل بیرونی تقسیم میشود. افرادی که کانون کنترل درونی بالایی دارند تمامی اتفاقات و نتایج زندگی خود را ناشی از مهارتها تصمیمات و اقدامات خود میدانند. در مقابل افراد دارای کانون کنترل بیرونی بر این باورند که روی زندگی خود کنترلی ندارند و معتقدند شانس، قضا و قدر یا شاید اراده سایر افراد جامعه روی زندگی آنان اثرگذار است. مطالعات زیادی نشان میدهند که افراد دارای کانون کنترل درونی کارآفرینان موفقتری هستند و بسیاری از محققان از این پارامتر به عنوان یکی از مهمترین عوامل در موفقیت کارآفرینان یاد میکنند. البته کانون کنترل در کنار علاقه به نوآوری صفاتی هستند که تأثیر زیادی از فرهنگ جامعه میگیرند و قابل یادگیری هستند.
۴-۲- توفیق طلبی
توفیق طلبی به میل افراد برای دستیابی به موفقیتهای چشمگیر، مهارتهای سطح بالا و اهداف چالشی گفته میشود. راه اندازی یک کسب وکار توسط یک کارآفرین نیازمند میل بسیار زیاد آن فرد برای یادگیری مهارتهای گوناگون است چرا که همواره چالشهای متنوعی در مسیر این افراد قرار میگیرد. عموماً یک کارآفرین مجموعهای از مهارتها را در خود ارتقا میدهد مهارتهایی که یافتن آنان در یک کارمند در سازمانهای بزرگ امری بسیار دشوار است. تأثیر توفیقطلبی برکارآفرینی همانند کانون کنترل مورد توافق اکثر محققان این حوزه است.
۳- بررسی آماری تأثیر صفات شخصیتی بر کارآفرینی
به منظور بررسی تأثیر هر یک از صفات شخصیتی ذکر شده در بخشهای قبلی بر مقوله کارآفرینی، بررسیهای آماری زیادی صورت گرفته است. اولین نوع این بررسیها روی دانشجویان و فارغالتحصیلانی تمرکز کردهاند که تصمیم دارند در آینده به سمت کارآفرینی حرکت کنند بررسی بیش از چند هزار نفر در ادبیات علمی این حوزه نشان داد صفات شخصیتی زیر در میان علاقهمندان به کارآفرینی بیشتر بوده است، البته جنسیت و عوامل محیطی نیز در کنار موارد زیر بر کارآفرینی تأثیر دارند.
- علاقه بیشتر به کسب تجربیات جدید
- خودآگاهی بیشتر در انجام کارها برون گرایی بیشتر
- روان رنجوری کمتر
- خودکارآمدی سطح کارآفرینانه بالاتر
- کانون کنترل درونی
- توفیق طلبی بیشتر
دسته دوم مطالعات آماری بر نمونههایی تمرکز کردهاند که پس از گذشت چند سال اقدام به ثبت شرکت و آغاز فرایند کارآفرینی کردهاند. دادهها در این بخش بسیار پراکنده هستند و با قطعیت نمیتوان در خصوص جهتگیری بسیاری از صفات شخصیتی سخن گفت تنها کانون کنترل درونی و توفیق طلبی هستند که در میان کارآفرینان به وضوح دیده میشوند. همچنین رابطه ضعیفتری میان خودکارآمدی سطح کارآفرینانه و پذیرش ریسک با راهاندازی کسب وکار مشاهده شده است اگرچه بررسی بازده کاری کوتاهمدت جامعه هدف نمونه ارتباط مستقیم این دو صفت را با کارآفرینی نفی میکند.
دسته سوم مطالعات آماری بر رشد بلندمدت کارآفرینان و کسبوکارهای نمونه تمرکز کردهاند با توجه به دادههای پراکنده حاصل نشده است. کسب وکارهای نمونه تمرکز کردهاند با توجه به دادههای پراکنده این حوزه نمیتوان درباره تأثیر هیچ یک از صفات شخصیتی نظر قطعی داد. در این دسته صرفاً به ارائه مثالهایی بسنده میکنیم که تأثیر یک صفت خاص را بر جامعه آماری خود تأیید میکنند. چند مورد از تحقیقات عنوان کردهاند علاقه به نوآوری از مواردی است که به رشد بلندمدت کسب وکار کمک شایانی کرده است. در برخی تحقیقات خودآگاهی از سایر عواملی است کـه رشـد بلندمدت استارتآپها را تضمین کرده است. در میان بسیاری از تحقیقات همانند دستههای قبلی تأثیر توفیق طلبی و کانون کنترل درونی بر کارآفرینی مشاهده میشود.
۴- سایر ویژگی های یک کارآفرین
۱-۴- موضع افراد در برابر ریسک
انجام هر کاری در دنیا با ریسک همراه است. کارآفرینی و راهاندازی استارتآپ از کارهایی است که ریسک پذیری بسیار زیادی را نسبت به سایر کارهای روزمره و نسبتاً روتین میطلبد. این در حالی است که موضع گیری افراد در برابر ریسک تأثیر بسزایی بر سرعت پیشرفت آنان میگذارد. مطالعه در این حوزه به سال ۱۹۲۱ و مقاله آقای فرنک نایت (Frank H Knight) از اقتصاددانان معروف آمریکایی باز میگردد. او تفاوت کارآفرینان با افراد عادی را در موضعگیری آنان در برابر ریسک و عدم قطعیت (Uncertainty) میداند. ریسک طبق تعریف نایت آن چیزی است که احتمال وقوع آن در آینده در کنترل کارآفرین نیست اما قابل محاسبه است در حالی که عدم قطعیت چیزی است که قابل پیشبینی نیست یا برای پیش بینی بسیار دشوار است. کارآفرین طبق تعریف نایت کسی است که از عهده تصمیمگیری در شرایط عدم قطعیت برآید. البته ریسک و عدم قطعیت در بسیاری از کارهای پژوهشی آتی علیرغم تفاوتشان به عنوان یک مفهوم در نظر گرفته شدند. اندازهگیری ریسکپذیری عموماً با سؤالاتی از خود افراد انجام میشود. این سؤالات ممکن است مستقیم باشد. برای مثال آیا شما فردی هستید که آماده پذیرش ریسک هستید یا از ریسک کردن اجتناب میکنید؟ همچنین سؤالات میتوانند غیرمستقیم باشند. برای مثال سؤال صحیح و غلط «من معمولاً از انجام کار جدید و نو احساس نگرانی و اضطراب میکنم.» روشهای دیگری نیز برای اندازهگیری ریسک در مطالعات پیشنهاد شده است که از حوصله این مقاله خارج است. مطالعات زیادی در خصوص تأثیر موضع افراد در برابر ریسک بر کارآفرینی انجام شده است اما هنوز اجماع نظری میان محققان حاصل نشده است.
۲-۴- ویژگیهای جمعیت
مطابق تحقیقات صورت گرفته احتمال وقوع کارآفرینی در میان مردان افراد جوانتر غیر اقلیتها و مهاجران بیشتر است. عموماً افراد جوان علاقه بیشتری به کارآفرینی دارند اما دسترسی به منابع و درآمد مشخص در میان افراد مسنتر هزینه فرصت بالاتر برای جوانان و نیاز به پول در ابتدای راهاندازی خانواده تأثیر این علاقه را کاهش میدهد و تفاوت کمی را میان گرایشهای سنین مختلف به کارآفرینی ایجاد میکند. در بسیاری از مدلهای ارتباط سن با کارآفرینی، احتمال وقوع کارآفرینی یک نمودار سهمی رو به بالاست که به حداکثر میزان خود در سن حدود ۴۵ سالگی میرسد. در بررسی این مسئله تعریف کارآفرینی بسیار مهم است. اکثر افرادی که نزدیک به بازنشستگی شغلی خود هستند در این سنین کسب وکاری را برای گذران زندگی خود راهاندازی میکنند در حالی که کسبوکارهای نوین و هایتک با نرخ رشد بسیار بالا عموماً در این سنین اتفاق نمیافتد برای مثال یکی از تحقیقات مؤسسه فناوری ماساچوست در جامعه ۴۵ هزار نفری از فارغالتحصیلان خود نشان داده است متوسط سن بنیانگذاران یک کسبوکار با نرخ رشد بالا از ۴۰ سال در دهه ۵۰ میلادی به ۳۰ سال در دهه ۹۰ میلادی کاهش یافته است. نقش زنان در کارآفرینی همواره کمرنگتر از مردان بوده است وجود زنان کارآفرین در بسیاری از حوزهها مانند ساختوساز بسیار کم است. همچنین زنان بیشتر در کسبوکارهایی نقش راهبردی دارند که ۲ نفره است و بیشتر ریشه خانوادگی دارد کارآفرینان زن همچنین از شبکههای ارتباطی کمتری در اکوسیستم برخوردار هستند.
با بررسی دادههای کارآفرینی در ایالات متحده آمریکا متوجه میشویم که تعداد کارآفرینان رنگین پوست که عموماً مهاجر هستند بسیار کمتر از سفید پوستهاست. اگرچه در یک دهه گذشته رشد تعداد کارآفرینان مهاجر بسیار بالا رفته است و درصد کارآفرین به شاغل در میان مهاجرین بالاتر از ساکنان بومی آمریکا شده است کارآفرینان مهاجر هندی و چینی بیشتر در حوزه فناوری و کارآفرینان لاتین بیشتر در حوزه خدمات در آمریکا فعالیت خود را آغاز کردهاند.
۳-۴- ثروت و وضع مالی
ایوانز و همکاران در مقالات پژوهشی خود در سال 1989 بررسی جامعه را در خصوص تاثیر ثروت و وضع مالی افراد در احتمال وقوع کارآفرینی بررسی کردند. نتایج تحقیقات این افراد حاکی از رابطه قوی میان بنیه اقتصادی افراد و احتمال وقوع کارآفرینی است. این در حالی است که مطالعات در سالهای بعد رابطه مشخصی را میان کارآفرینی و ثروت تعیین نکرد. البته ثروت و بنیه اقتصادی بیشتر افراد، ریسکپذیری آنان را بسیار بالاتر میبرد و موانع اقتصادی را که بر سر راه کارآفرینی قرار دارد مرتفع میکند چالشهای مالی و قانونی در کشورهای درحال توسعهای چون ایران بسیار بیشتر از کشورهای توسعه یافته دنیاست. این کشورها مدت زیادی در جهت رفع موانع کارآفرینی و طرح قوانینی برای تسهیل راهاندازی استارتآپها حرکت کردهاند.
۴-۴- پیشینه پژوهشی و تجربه کاری و صنعتی
تأثیر قوی پیشینه پژوهشی در بیش از ۶۰ درصد دادههای مربوط به کارآفرینی دیده میشود. همچنین عواملی چون تخصص صنعتی، سابقه راهاندازی استارتآپ توانمندیهای عمومی در مهارت و… تأثیر قابل توجهی را در کارآفرینی و موفقیت در آن دارند.
۶- جمع بندی
مفهوم کارآفرینی سالیان زیادی است که در کانون توجه محققان این حوزه قرار دارد اما پیچیدگی این مفهوم و وابستگی آن به پارامترهای زیاد صاحب نظران را از ارائه مدلی جامع برای ارزیابی باز داشته است. شناخت پارامترهای تأثیرگذار بر کارآفرینی به حامیان کارآفرینی، تسهیلگران، تنظیمگران و فعالان اکوسیستم نوآوری کمک میکند تا نسبت به توسعه مدلی بومی با هدف شناسایی مستعدان این حوزه اقدام کنند و متناسب با رفتار فناوران اکوسیستم این مدل را اصلاح نمایند. صفات شخصیتی و ویژگیهای فردی کارآفرینان پارامتر مهمی در ارزیابی فناوران علاقهمند برای ورود به حوزه کارآفرینی است .